به گزارش مشرق، تقی دژاکام فعال رسانه ای با انتشار تصاویری از مادر بزرگوار دو جانباز و یک شهید در اینستاگرام نوشت:
«حاجخانوم» مادر دو جانباز (یکی پسرش خسرو که جانباز جنگ است و یکی دخترش مریم که جانباز انقلاب در حادثه ده دی مشهد است) و مادر یک شهید «الهه زینالپور» است که در وقایع انقلاب به شهادت رسید.
میگفت: یک ساعت قبل از رفتن الهه بهش گفتم: نرو مامان! خطرناکه؛ اتفاقی برات میافته. گفت: مامان! اون چیزی که برای شما اتفاقه، برای من آرزوئه...
مریم هم بتازگی بر اثر سرطان مادر را تنها گذاشته و همین است که زهرا میگوید: حاجخانوم دل و دماغ سابق را ندارد. اما وقتی به دیدنش رفتیم خیلیخیلی خوشحال شد و تبریک گفت و با اینکه یک هدیه خیلی خوب و گرانقیمت برای ما فرستاده بود اما مشهد نبود که در مراسم ما شرکت کند و بابت همین عذرخواهی میکرد.
حاجخانوم دانشآموخته پزشکی است و ازدواجش با آقاامیر او را از رفتن به آمریکا در پیش از انقلاب بازمیدارد، اما در همین مشهد و در همین دانشکده پزشکی دانشگاه فردوسی به تدریس میپردازد. و از طریق آشنایی که در وزارت علوم آنموقع داشته، امکان سفر به عراق و زیارت عتبات در سالهای پیش از انقلاب برایش میسر میشود.
خاطره دیدارش با امام خمینی در آنجا را خیلی بامزه و شیرین تعریف میکند. خلاصهاش اینکه اسم امام را شنیده بوده اما خودش را و عکسش را ندیده بوده. آنجا هم به دلیل مسائل امنیتی جرئت پرسیدن آشکار نداشته. میشنود که امام شبهای جمعه به کربلا و زیارت میآیند. میگوید رو کردم به حضرت ابوالفضل«ع» و گفتم: من میخواهم این آقای خمینی را ببینم و باید برایم جور کنی. بعد همانطور که عقب عقب میرفتم که به حضرت بیاحترامی نشود خوردم به یک آقای سیدی. با لکنت گفتم: شما آقای خُم..خُم..خمینی نیستی؟ امام لبخندی زد و آقایی که بعدها فهمیدم آقای اشراقی است تأیید کرد. من همینطور دست به عبا و قبای امام میکشیدم و دورش میچرخیدم و میگفتم: الهی من قربون شما بشم. امام هم هیچ عکسالعملی نشون نمیداد... بعدها حاجخانوم در ایران بارها با امام دیدار میکند و هدایایی از امام دریافت میکند و حتی یکی از پیامهای امام بر اثر شنیدن ناراحتی او از یکی از مسئولان بنیاد شهید در زمان آقای کروبی است.
حاجخانوم تاکنون یک ریال بابت شهادت و جانبازی فرزندانش نگرفته و تمام امورش از همان دریافتی دانشکده پزشکی و فعالیتهای پزشکی است.
از یکی از مستأجرانش که آخوند بوده و در خانه بزرگش سالهای سال نشسته بوده و بلند نمیشده و اجاره نمیداده و میگفته ماهی پنج میلیون از بنیاد میگیری! اجاره میخوای چکار، هم بسیار شکار بوده و میگوید: این آخوند را هم با توسل به آقای خامنهای شرش را کندم!